خدایی که نمی شناسم

ساخت وبلاگ
گروه فرقانسال 1356 حبیب‌الله پیمان و محمدمهدی جعفری به دیدار طلبه جوانی می ‌روند که جلسات تفسیر قرآن وی سر و صدایی به پا کرده و سال قبلش کتاب «ایدئولوژی توحید و ابعاد گوناگون آن» را نوشته بود که نگرانی روحانیونی چون شهيدمطهری را برانگیخت. پیمان به همراه جعفری روبه ‌روی طلبه ‌ای نشست که قاطع حرف می‌ زد، صراحتا حق یا باطل بودن امور را اعلام می ‌کرد و در یک کلام همراهانش را از اندیشیدن می ‌رهاند. اقتضای فضای آن ایام برداشت‌های انقلابی از سوره‌های قرآن بود اما آنچه درباره طلبه و همفکرانش صدق می‌ کرد تفسیرهای رادیکال از آیات قرآن بود که غیرعادی و ناسازگار می‌ نمود.جعفری یک جلد از تفاسیر آنها را مطالعه کرد و خطاب به روحانی جوان گفت:«این تفاسیر، انقلابی و امروزی است و مضمون آن با روح قرآن مطابق ندارد‌. برای نمونه در داستان یوسف‌، گرگ به معنای ضد انقلاب گرفته شده که حضرت ‌یعقوب‌، یوسف را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آنها فرستاده است‌. یا برای مثال محراب را به‌ معنای سنگر گرفته و امام‌ را رهبر انقلابی می ‌گرفتند.» پیمان دو سه باری با طلبه جوان به گفت‌وگو نشست.وي در نهایت دریافت تفاسیر قرآنی آنها چنان با تعابیری چون امپریالیسم و ضدانقلاب و. . . درهم آمیخته که تصویری بود از جمودهای فکری در تبیین مسایل و کلیشه‌های ذهنی متصلّب که سنت‌گرایی را محکوم می ‌کرد اما خود در تحجر غوطه‌ور بود و احکام جزمی در عرصه نظر و فهم دینی داشت؛ چنین شد که دیگر این دیدارها ادامه نیافت و گاه در جلسات تفسیری که پیمان و نزدیکانش با محمد موسوی خوئینی‌ها داشتند چنین تلقی از این گروه مطرح بود و در نهایت هم جمود فکری پا در عرصه سیاست گذاشت و افراط‌گرایی در تفسیر به رادیکالیسم و فرقه‌گرایی در عمل بدل شد و چنا خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 16:38

سریّه عبدالله بن رَواحه«سریة» به قطعه‌ای از سپاه گفته می ‌شد که به دستور رسول‌ خدا (ص) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند، بدون آن که پیامبر (ص) همراه آنان باشد.در سال ششم هجری رسول خدا (ص) مطلع شد اُسَیْر بن زِرام که به فرمانروایی یهودیان خیبر رسیده بود. قبائلی را برای دشمنی و جنگ با اسلام تحریک می ‌کند از این رو افرادی را به فرماندهی عبدالله بن رواحه برای تحقیق اعزام داشت. پس از ثابت شدن درستی گزارشات عبدالله بن رواحه را با سی نفر به سوی خیبر فرستاد تا با فرمانروای آنجا مذاکره کند و او را از مقابله با اسلام بازدارد. نخست او با مذاکره قانع شد دست از جنگ بردارد اما در بین راه با نقض توافق اولیه و فتنه گری اسباب درگیری با مسلمانان را فراهم نمود که به کشته شدن خود و همراهانش انجامید و تنها عبد الله بن رواحه مجروح گشت.کسب اطلاعات"عبدالله بن رَواحِه" دو مرتبه به خیبر رفته بود، بار اوّل رسول ‌خدا (ص) او را در ماه رمضان به همراه سه نفر به «قلعه‌ی خیبر» فرستادند که از اوضاع خیبر و اهل آن و قصد آنان و گفتگوها و صحبت‌هایی که می‌ کنند، اطلاعاتی کسب کند. عبدالله بن رواحه نیز به خیبر آمد. او به نخلستان‌ها می ‌رفت و افراد خود را نیز به سه دهکده معروف خیبر به نام‌های «نطاة»، «شِقّ» و «کتیبه» اعزام می ‌کرد. آنان سه روز در آنجا بودند و از "اسَیر بن زارِم" و دیگران مطالبی شنیده و پس از آن به نزد پیامبر (ص) بازگشتند. آنان وقایع و اخباری را که دیده و شنیده بودند، به عرض پیامبر (ص) رساندند.علاوه بر خبر پیشین که توسط عَبدالله بن رَواحِه و یارانش به اطلاع پیامبر (ص) رسید، "خارِجَة بن حُسَیل اشجَعی" نیز به حضور پیامبر (ص) رسید. رسول ‌خدا (ص) در مورد اخبار و وقایع از او سؤال کردند. خار خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 16:38

کشتار دیر یاسینکشتار دیر یاسین توسط رژيم صهيونيستي در ۹ آوریل ۱۹۴۸ اتفاق افتاد، که طی آن ۱۲۰ تروریست (۸۰ نفر از ایرگون و ۴۰ نفر از لحی) به روستای فلسطینی دیر یاسین (در پنج کیلومتری غرب اورشلیم) حمله کردند، طی این درگیری و کشتار ۲۵۰ روستایی کشته شدند. اين جنايت به دست دو گروه «اتسل» یا ایرگون 80 نفر به رهبری «مناخیم بگین» (که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ به عنوان نخست‌ وزیر اسرائیل انتخاب شد) و گروه «لحی» که توسط «اسحاق شامیر» 40 نفر (که در سالهای ۱۹۸۳-۱۹۹۲ به طور متناوب به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل انتخاب شد) رهبری می‌شد، انجام شد. این قتل عام دو هفته پس از امضای توافقنامه صلحی که سران شهرک‌ های یهودی‌ نشین خواستار آن بودند و مورد تایید مردم دیر یاسین بود، روی داد.دیر یاسین روستایی در بلندی‌های مشرف به بیت‌المقدس واقع شده بود. حدوداً به سال ۱۵۱۷ در زمان حکومت عثمانی‌ها به وجود آمده بود. جمعیت این دهکده در سال ۱۹۴۵، حدود ۶۱۰ نفر بود که بیشتر اهالی آن کشاورز، دامدار، یا به حرفه سنگ‌بری مشغول بودند و سنگ آهک را استخراج کرده و به مناطق مختلف می ‌فرستادند. بیشتر خانه‌های اعراب مقیم آن از برش‌های سنگین از سنگ‌های آهک ساخته شده بود که دارای سردرها و ورودی‌های زیبایی بودند. اهالی روستا از سال ۱۹۴۲ با همسایگان یهودی خود (ساکنین دهکده گیوات شائول) پیمان عدم تعرّض امضا کردند. این دهکده بیرون از مواضعی قرار داشت که از طرف سازمان ملل برای دولت آینده اسرائیل در نظر گرفته شده بود.دیر یاسین روستایی در بلندی‌های مشرف به بیت‌المقدس واقع شده بود. حدوداً به سال ۱۵۱۷ در زمان حکومت عثمانی‌ها به وجود آمده بود. جمعیت این دهکده در سال ۱۹۴۵، حدود ۶۱۰ نفر بود که بیشتر اهالی آن کشاورز، دامدار، یا به حرفه سنگ‌بری م خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 16:38

جبار باغچه‌ بانجبار باغچه ‌بان ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ در ایروان، پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان، متولد شد. جد او رضا عسگر زاده از اهالی تبریز و برای کار به ارمنستان مهاجرت کرده بود. پدرش عسگر نیز در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار می‌ گذراند. او به شیوه سنتی و مکتب ‌خانه‌ای تحصیل کرد و در کنار آموزش در مکتب ‌خانه، پیش پدرش نیز مشغول به کار بود. او در ۱۵سالگی با اندک سوادی که داشت، مجبور به ترک‌ تحصیل شد و برای گذران زندگی تصمیم بر این گرفت که همراه با پدرش به قنادی و بنایی بپردازد.پس از پشت‌ سر گذاشتن پستی و بلندی‌های نوجوانی از خبرنگاران روزنامه‌های قفقاز و از فکاهی‌ نویسان روزنامه ملا نصرالدین و مجله فکاهی لک ‌لک شد. او در ادامه و به‌ ناچار همراه همسرش سال ۱۲۹۸ شمسی از راه جلفا وارد شهر مرند شد. جبار در مرند در مدرسه دولتی احمدیه به شغل آموزگاری مشغول شد و اواخر اردیبهشت ۱۲۹۹ شمسی به تبریز آمد. ابتدا در تبریز کودکستانی را با عنوان باغچه‌ اطفال دایر کرد و به‌ همین دلیل خود را «باغچه‌ بان» نامید.او این مدرسه ناشنوایان را سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت‌های زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت، دکتر محسنی، در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه‌ اطفال باغچه ‌بان در کوچه انجمن در ساختماني معروف به عمارت انجمن تأسیس شد. از همان زمان، نام‌ خانوادگی خود را از عسگرزاده به باغچه‌ بان تغییر داد.وی در این‌ باره گفته است: «یک روز یکی از دوستانم با شوخی به من گفت: تو برای بچه‌های تبریز باغچه دایر کردی و الان باغچه‌ داری می ‌کنی. تو باغچه ‌بان شده‌ای و پس از آن شوخی، من باغچه ‌بان را به‌ جای عسگرزاده برای نام‌ خانوادگی آینده‌ام موقع گرفتن شناسنامه ایرانی انتخاب کردم.» او در پرتو تجربه شخصی به نقش مهم حس‌ خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 12:14

علوم غريبهعلوم خفیه یا غریبه، دسته‌ای از باورها و اعمال فراطبیعی است که عموماً از حیطه علم خارج است و شامل پدیده‌هایی از جمله عرفان، معنویت و جادو می‌شود. همچنین می‌تواند به ایده‌های ماوراء طبیعی مانند ادراک فراحسی و فراروانشناسی اشاره کند. اصطلاح علوم غیبی در قرن شانزدهم برای اشاره به طالع بینی، کیمیاگری و جادوی طبیعی استفاده شد که امروزه شبه‌علم شناخته می‌شوند. اصطلاح غیبت در قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد، جایی که این اصطلاح با گروه‌های مختلف باطنی و فرانسوی الیفاس لوی مرتبط شد و در سال ۱۸۷۵ توسط هلنا بلاواتسکی باطنی‌شناس به زبان انگلیسی وارد شد.در طول قرن بیستم، این اصطلاح به‌طور متمایز توسط گروه وسیعی از نویسندگان مختلف مورد استفاده قرار گرفت اما در قرن ۲۱ معمولاً استفاده می‌شد - از جمله توسط محققان دانشگاهی باطنی - برای اشاره به طیف وسیعی از جریانات باطنی که در اواسط قرن ۱۹ توسعه یافتند و فرزندان آن‌ها از غیبت، غالباً برای دسته‌بندی سنت‌های باطنی مانند معنویت گرایی، تئوسوفی، آنتروپوزوفی، نظم هرمتی طلوع طلایی و عصر جدید استفاده می ‌شود.علوم غیبیایده «علوم غیبی» در قرن شانزدهم توسعه یافت. این اصطلاح معمولاً سه عمل را شامل می‌شد - طالع بینی، کیمیاگری و جادوی طبیعی (تردستی) - گرچه گاهی اوقات اشکال گوناگونی پیشگویی نیز به جای این که تحت تردستی قرار بگیرند، در آن گنجانده شده بودند. اینها با هم گروه‌بندی شدند، به گفته محقق هلندی Wouter Hanegraaff دربارهٔ هرمسیه، «هر یک از آنها در یک بررسی سیستماتیک از طبیعت و فرایندهای طبیعی، در چارچوب، چارچوب‌های نظری که عمدتاً به اعتقاد به خصوصیات، فضایل یا نیروهای غیبی تکیه داشتند، درگیر شدند.» اگرچه زمینه‌هایی برای همپوشانی این علوم مختلف غ خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 12:14

قوم عاد"عاد" از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم حضرت هود علیه السلام است. نام قوم عاد در قرآن ۲۴ بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است. گفته اند عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده‌اند. شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است. برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می‌شود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده: ««وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَىٰ ‏» (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می ‌کرده‌اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است. این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.قوم عاد در قرآن کریم«وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» اي پيامبر ما سرگذشت هود برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید و گفت: من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ‌ترسم. تعبیر به «اَخ» كه به معني برادر است، برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می‌دانیم در مورد عده‌ای از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره‌ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اق خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 12:14

مسیحیّت و فرقه هاي سه گانه آندر آیین مسیحیّت فرقه های زیادی وجود دارد ولی سه فرقه آنها مسیحیت دارای سه فرقه «اُرتُدوکس»، «کاتولیک» و «پُروتِستان» می باشد. کلیساى ارتدوکس در یونان و روسیّه و کلیساى کاتولیک روم اقتدارش بیشتر در اروپا و آمریکاست. این دو کلیسا در اصلِ عقیده با هم موافق اند ولى جدایی کلیساهاى لاتینى زبان مغرب و کلیساهاى یونانى و سریانى زبان مشرق از زمانی شروع شد که پاپ هاى روم خواستند بر تمام کلیساهاى جهان مسلّط گردند اما اسقف هاى مشرق سرباز زدند. فرقه پروتستان نیز در اعتراض به روش پاپ ها، ثروت اندوزى و فروش «مغفرت نامه» و ایجاد مزاحمت ها و محدودیّتها براى مردم به وجود آورد.ارتدوکس: که مرکب از دو کلمه Orthos یعنی درست و doxa یعنی عقیده، ترکیب شده است به معنای عقیده صحیح است. این مذهب اواخر قرن پنجم میلادی به هنگام تجزیه روم به شرقی و غربی به وجود آمد و به کلیسای روم شرقی ارتدوکس اطلاق می‌شود.کاتولیک: که معرّب آن «جاثلیق» است به فرقه اى از مسیحیان که پاپ را پیشواى دین خود مى داند گفته مى شود. روزگارى «اسقفان» همه جهان مساوى بودند ولى کم کم اسقف هاى مراکز بزرگ مانند اسکندریّه، انطاکیّه، قسطنطنیّه و روم داراى قدرت مخصوصى بر کلیساهاى اطراف خود شدند، اسقفان سه کلیساى اوّل موسوم به «پِتْریارِخ» و اسقف روم به «پاپ» یعنى پدر ملقّب گردید. کلیساى روم از زمانى که «پولس» رساله خود را در آن جا نوشت، در تمام جهان مسیحیّت شهرت و اعتبار یافت. پاپ هاى روم به ریاست بزرگترین کلیساى دنیا قانع نشده، کم کم خواستند بر تمام کلیساهاى جهان مسلّط گردند و چنین استدلال کردند که چون عیسى «پطرس» را جانشین خود قرار داد و او اوّلین اسقف شهر روم بود، بنابر این اسقفان روم باید جانشین «پطرس» بوده و خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 14:28

ارتدکسOrthodox صفتی مرکب از پیشوند orthos به معنای درست و واژه یونانی doxo به ‌معنای عقیده است. هنگامی که این واژه صفتِ رفتار و اعتقاد به معنای رسمی، پذیرفته، عادی و صحیح است و اگر برای توصیف شخص به کار رود به معنای درست آیین و سنتی خواهد بود. اگر واژه Orthodox با حرف بزرگ "O" نوشته شود نام گروهی از مسیحیان است که در مقطعی از تاریخ برخی آموزه‌های رایج میان مسیحیان را خروج از آیین دانسته و پایبندی به آموزه‌های جایگزین آنها را شرط راست کیشی در نظر گرفتند. اختلاف‌های این گروه با دیگر مسیحیان در گذر زمان پررنگ‌تر شد تا اینکه سرانجام به عنوان یک فرقه از دیگر مسیحیان جدا شدند.عوامل جدایی ارتدکس از کلیسای کاتولیکریشه ‌های مسیحیت در فلسطین (در شرق دریای مدیترانه) به ‌ویژه شهر اورشلیم قرار دارد اما در پایان قرن نخست میلادی این دین در سراسر شرق دریای مدیترانه و حتّی در غرب گسترش یافت. به این ترتیب به تدریج دو حوزه عمده زبانی و فرهنگی در مسیحیت اولیه پدید آمد؛ مسیحیت شرقی یونانی زبان که مرکز اصلی آن شهر قسطنطنیه (استانبول کنونی) بود و مسیحیّت غربی لاتین با مرکز اصلی خود در شهر رم. معمولاً تاریخِ جدایی نهایی کلیسای شرق و غرب را سال ۱۰۵۴ میلادی در نظر می‌گیرند که البته عده‌ای نیز تعیین این تاریخ را بی‌ مبنا می‌ دانند اما این پدیده، پایان فرآیند جدایی‌های پی در پی این دو کلیسا در مدت زمانی طولانی است که سرانجام سبب جدایی کامل آنها شد.عوامل جدایی فرقه ارتدکس از کلیسای کاتولیک از این قرارند: انتقال پایتخت به قسطنطنیه. زمانی که کنستانتین در سال ۳۳۰ میلادی پایتخت خود را از رم به قسطنطنیه منتقل کرد مسیر جدایی کلیسای شرق و غرب را از جهت سیاسی و مذهبی هموار کرد. پس از آن امپراتور تئودوسیوس در سال خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 14:28

امپرياليسماَمپِریالیسم (به فرانسوی: Impérialisme) یا نظام سلطه یا امپراتوری‌طلبی از واژهٔ قدیمی‌تر امپراتوری آمده‌ است. برای واژهٔ امپریالیسم تعاریف گوناگونی وجود دارد: امپریالیسم به نظامی گفته می‌شود که به دلیل مقاصد اقتصادی یا سیاسی می‌خواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمین‌ها و ملتها و اقوام دیگر را زیر سلطهٔ خود درآورد. سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است.رژیمی که بر اثر از میان رفتن خرده ‌سرمایه ‌داری داخلی و پدید آمدن تراست‌ها و کارتل‌ها (شركتهاي ادغام شده در يكديگر) دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای به‌دست آوردن مستعمره و بازار به دیگران تجاوز کند.این واژه در مفهوم امروزی به معنای کنترل کشوری از سوی کشور دیگر به‌کار می‌رود؛ فرایند تحمیل ارادهٔ کشوری بر کشور دیگر. امپریالیسم عنوانی است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از حوزهٔ ملی خود به تصرف سرزمین‌های دیگر بپردازد و مردم آن سرزمین‌ها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی و انسانی آن‌ها به سود خود بهره کند.امپریالیسم فقط به معنای تصاحب قلمرو ارضی کشورها نیست بلکه به نحو گسترده‌تری با کسب کنترل سیاسی و اقتصادی بر مردم و اراضی، خواه با نیروی نظامی و خواه با ابزارهای زیرکانه تر، مرتبط است. موضوع امپریالیسم سیاست و شیوه‌های دولتی است که غالباً با ابزارهای اقتصادی، قدرت و سلطهٔ خود را گسترش می‌دهد. امروزه استفاده از واژه امپریالیسم با توجه به سوابق تاریخی می‌تواند برای برخی دارای جنبه تحقیر داشته یا اشاره به خوی استعماری کشوری باشد و گاهی دارای بار منفی است. امپرياليسم آمريكا بدون روتوش را اينجا ببينيد.انواع خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 14:28